سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمانِ کسی برای خدا خالص نمی شود، تا آن که خداوند، نزدش از خودش، پدرش، مادرش ، فرزندانش، خانواده اش و هر آنچه از مردم دارد، محبوب تر باشد . [امام صادق علیه السلام]
سؤالات شما در مورد اسلام - مسجد و کلیسا - mosque&church
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • مسجد و کلیسا
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • یکی از ایراداتی که دشمنان اسلام برای زیر سوال بردن اسلام بیان می کنند این است که چرا زنان نصف مردان ارث می برند ؟

    حقوقی مثل ارث، دیه، حق طلاق و مسائلی از این قبیل بسته به جنسیت افراد است از حیث نوع کار و تفاوتهای فردی موجود میان زن و مرد.

    البته بدانید که در همه جا ارث مرد دو برابر ارث زن نیست. مثلا ارث پدر و مادر

    «یک ششم» است. و در این مطلب جنسیت ملاک نیست، و اگر دیدید ارث دختر و پسر(اگر فرزند خانواده ای باشند) تفاوت دارد و ارث پسر دو برابر است به این دلیل است که پسرها متحمل خرج و نفقه خانواده هستند و ملزم اند که این ارث را در خانواده خرج کنند.

     ولی خانم مختار است که این ارث را به خانه همسر منتقل کند یا نه او در خرج این ارث کامل مختار است و هیچ اذنی از همسر لازم نیست. پس به تبع اگر خانواده ای را در نظر بگیرید وقتی پدر یا مادر مرد می میرند به این مرد دو برابر می رسد و مرد ملزم است به خرج این ارث در خانواده خود. درنتیجه نیمی از این ارث به خانم در خانواده جدید منتقل می شود.

    و از آن طرف دیگر اگر پدر یا مادر این زن فوت شوند ارثی که به زن می رسد یک برابر است ولی این زن مختار است که این ارث را به خانواده جدید منتقل نکند، درعمل دیده می شود که زن دارای منفعت مادی بیشتری شده است.

    نکته دیگری که در این زمینه است و می توان گفت که حکمتی خاص دارد این است که بقاء کانون خانواده ها نیز در همین امر است. یعنی: اگر زن خانواده ای ارث کاملی بگیرد، دارای ثروت می گردد و چون در خرج کردن آن آزاد است حتی بدون اذن شوهر. شاید که احساس استقلال نماید و دیگر نخواهد که واجب الفقه فرد دیگری باشد و به اصطلاح خودش زیر دست کس دیگری باشد. لذا دنبال طلاق گرفتن است و با این عمل بنیاد خانواده را از بین برده است. در حالی که عکس این عمل که مرد دو برابر زن ارث می برد دیگر متحمل این چنین خطرات و احتمالاتی نیست.

    حقو ق کارگر روز مزد  بیشتر  از کارمند رسمی است  . این به خاطر آن نیست  که شخصیت کارگر از کارمند  بیشتر است  ، بلکه  به خاطر آن است  که بر ای کارمند  ، بیمه  ، بازنشستگی  ، مرخصی   ،حق  ماموریت  ، حق مدیریت   ، حق  عائله  ، سختی کار ، بدی آب و هوا و ...   در نظر گرفته  شده  است که اگر  همه آنها  محاسبه   شود ، حقوق  کارمند ازکارگر  بیشتر است. 

     اسلام  ارث زن را نصف  مرد قرار داده ولی در عوض  هزینه زندگی  را ازدوش  او برداشته   و هزینه های خوراک  ، پوشاک  ، مسکن  و درمان او را توسط   مرد تامین   کرده است  .   زن سهم ارث  خود را برای   خود حفظ  می کند و تمام  مخارج  زندگی  خود را  از شوهر  می گیرد   .  به علاوه  مهریه ای   را هم  از او دریافت   می کند ، که اگر مهریه  و هزینه زندگی را   در کنار سهم ارث   بگذاریم  ، سهم زن بیشتر  می شود .  (1)

    منابع :

    1- تمثیلات ‚ حجه الاسلام  قرائتی  ‚ ص 83

    poparyus@gmail.com

    www.masjed-kelisa.blogfa.com



    پدر آریوس ::: شنبه 86/12/18::: ساعت 3:7 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    چرا پیامبر اسلام(ص) همسران متعددی داشت؟

     فلسفه تعدد زوجات آن حضرت را بیان کنید.

    در آغاز بیان دو نکته ضروری است.

    اول: نگاهی کوتاه به فرهنگ ازدواج در جزیرةالعرب در زمان پیامبر(ص):

    1 - عرب‏های جاهلی نسبت به دختر، بلکه جنس زن بی علاقه بودند، چون در محیطی که دائم مردم با هم به جنگ و خونریزی مشغول بودند و هر کس هر چه قدر که می‏توانست، به دیگران روا می‏داشت، خوف داشتند که در جنگ، دختران اسیر شوند و باعث ننگ آن طایفه گردند، نیز به جهت وضع بد اقتصادی و این که دختران به فحشا رو آورند و... به دختر علاقه‏ای نداشتند، بلکه دخترداری را ضد ارزش می‏شمردند و به زنده به گور کردن دختران رو آوردند.

    2 - چون جنگ و خونریزی در آن محیط امری متداول بود، و عرب جاهلی با اندک بهانه‏ای یک دیگر را می‏کشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعیتی بود و نسبت زنان به مردان افزایش چشمگیری پیدا می‏کرد (چون مردان به جنگ اقدام می‏کردند، نه زنان و کشته‏ها از مردان بود) که گزینه "چند زن داشتن" را برای رهایی از مشکل عدم تعادل جمعیتی پذیرفتند. این مشکل در اکثر نقاط از جمله در ایران هم وجود داشت، لیکن در عربستان بیشتر بود.

    ادامه مطلب...

    پدر آریوس ::: شنبه 86/12/11::: ساعت 12:9 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    چرا پیامبر اسلام(ص) در 54 سالگی عایش نُه ساله را به عقد خود درآورد؟

    در مورد سن عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد می گوییم:

    اولاً: داده‌های تاریخی به ما می‌گوید: سن عایشه در هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، بیشتر از نه سال بود، به چند دلیل:

    1 - برخی از مورخان مانند ابن قتیبه دینوری نوشته اند:‌ عایشه در سال 57 هـ ، و در هفتاد سالگی درگذشت.(1)معنای این سخن آن است که عایشه در سال اوّل بعثت متولد شد.

    تاریخ اجرای صیغه عقد را یک ماه بعد از رحلت حضرت خدیجه و پس از عقد "سوده" بیان کرده‌اند.(2) حضرت خدیجه در رمضان سال دهم بعثت از دنیا رفت و در شوال همین سال عایشه به عقد پیامبر(ص) درآمد.(3)

    بااین داد? تاریخی می‌گوییم: عایشه در هنگام عقد حدوداً ده ساله بود.

    2 - عالمان اهل سنت از پیامبر(ص) دو روایت نقل کرده اند: یکی این که فرمود: "دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است" و دیگر این که در مورد عایشه فضیلتی را بیان داشت که دیگر زنان آن فضیلت را ندارند. چگونه می‌شود حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، اما عایشه فضیلتی داشته باشد که دیگر زنان حتی حضرت فاطمه از آن محروم باشد؟!

    بین دو جمله‌ای که عالمان اهل سنت نقل کرده‌اند تضاد و ناسازگاری وجود دارد. برخی از آنان همانند "طحاوی" که ناقل آن دو هستند، برای رفع ناسازگاری چاره‌ اندیشی کرده و گفته‌اند: جمله دوم که درباره عایشه فضیلتی را برشمرده است که دیگر زنان حتی فاطمه از آن محروم است. مربوط بود به زمانی که فاطمه کوچک و نابالغ بود، یعنی در هنگامی که فضیلت عایشه یاد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضیلت مربوط به افراد بالغ بود. همو می‌گوید: فاطمه در بیست و پنج سالگی درگذشت.(4)

    ادامه مطلب...

    پدر آریوس ::: دوشنبه 86/12/6::: ساعت 4:9 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    دلایل انحصار صراط مستقیم به اسلام

    تا اینجا ما به تحلیل دو اصل مهم «ضرورت دین» و «وحدت دین»‌ پرداختیم. این دو بحث نقش کلیدی در روشن شدن زوایای بحث «پلورالیزم» دارد و بعد از گذر از این دو مرحله انسان برای تعیین دین حق و برتر، از بین ادیان مختلف، نیازمند معیارهایی برای تعیین و شناخت دین حق است. البته ملاک و معیار تشخیص دین حق از باطل را می‌توان از دو نظر متفاوت، یعنی درون دینی و برون دینی جستجو کرد، اما در اینجا به ادله‌ای که شهید متفکر (مطهری) بدان اشاراتی داشته است، بسنده می‌کنیم.

    1. حکم عقل به انتخاب دین کامل و برتر

    گفتیم که عقل بعد از احساس ضرورت و وحدت دین الهی به انتخاب دین بدون فحص از حقانیت و برتری آن نسبت به ادیان دیگر، اکتفا نمی‌کند، بلکه دنبال معیار می‌گردد.

    یکی از این ملاک‌ها ارزیابی و سنجش ادیان موجود از نظر جامعیت و مطابقت با نیازهای فطری انسان است که در اینجا به مقایسة دو دین بزرگ جهان که مدعی حقانیت نیز هستند، یعنی اسلام و مسیحیت می‌پردازیم:

    1. جهان‌بینی اسلام بر اصل توحید استوار است جهان‌بینی مسیحیت بر تثلیث.

    2. وحی منزل بودن قرآن کریم، دست نویس و جبری بودن انجیل.

    3. اشتمال قرآن بر تعدادی مضامین عالی و انواع اعجاز؛ و اشتمال کتاب مقدس بر آموزه‌های ناسازگار با عقل مانند تجسم خدا و گناه فطری و مسأله خدیه

    4. داعیة جهانی بودن اسلام و نسخ ادیان پیشین، اعلام موقتی بودن تورات و انجیل و بشارت به ظهور پیامبر پسین.

    5. عدالت و ظلم ستیزی اسلام؛ توصیه به ستم‌پذیری از اشخاص و حکومت در انجیل.

    . بالاخره وجود قوانین و احکام اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، جزایی در اسلام، منطبق با نیازهای فطری بشری مثل اصل شورا، قداست شغل، حرمت رشوه، ربا و احتکار، توصیه به دفاع از حقوق خصوصی و اجتماعی و جهاد در مقابل متجاوزان، احکام حدود ودیات به منظور اصلاح جامعه و پیشگیری از وقوع جرایم.[11]

    1. تحریف کتب ادیان پیشین: تعالیم انبیای گذشته در میان همان مردمی که آن‎ها را دریافت می‎داشتند به مرور زمان و تحت تأثیر عوامل مختلف دستخوش تحریف و تفسیر نادرست قرار می‎گرفت و پس از چندی تبدیل به یک آیین انحرافی می‎شد، لذا نه صحف ابراهیم باقی مانده، و نه آنچه بر نوح نازل شده است؛ نه از اوستای اصلی و تعلیمات واقعی زرتشت خبری هست و نه از تورات اصلی و انجیل واقعی اثری،[12] و این که در بعضی آیات قرآن[13]، انجیل و تورات تصدیق شده است مراد این است که صفات و ویژگی‎های پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در قرآن با نشانه‎هایی که در تورات و انجیل آمده مطابقت کامل دارد.[14] در نتیجه وحدت رسالت و عدم آن نسبت اصلی شرایع گذشته مطرح است نه کتب تحریف شده.

    2. ثانیاً پاسخ‎های دیگری هم برای شبهة مذکور وجود دارد که به برخی از آن اشاره می‎شود:

    1. محتوای قرآن با کتب آسمانی تفاوت فاحشی دارد چه از جهت علمی و چه از جهت فصاحت و بلاغت که در حد اعجاز بیان شده است، اگر قرآن از کتب آسمانی گرفته شده بود بعدها یهود و نصاری با همة قدرت علمی و دشمنی که با پیامبر اسلام داشتند باید با قرآن مقابله می‎کردند ولی هرگز نتوانستند در تحدّی (دعوت به مقابله) مانند قرآن را بیاورند، با این که مانند کتاب خود را نوشتند. چرا که انجیل عیسی یک کتاب بود ولی آن سه انجیل به دست خود نوشتند و به خدا نسبت دادند به گونه‎ای که نمی‎توان بین انجیل اصلی و جعلی فرق گذاشت ولی در مورد قرآن چون کلام الهی بود، و معجزة جاویدان حق نتوانستند چنین کاری انجام دهند.

    2. آن‎هایی که می‎گویند قرآن از کتب آسمانی گرفته شده مسلماً مرادشان کتب تحریف شده‎ای  موجود می‎باشد نه اصلی، چرا که کتب آسمانی قبل از آمدن پیامبر اسلام، و بخشی از آن با ظهور پیامبر خاتم مورد تحریف واقع شده بودند[15] و حال آن که با دقت در مطالب قرآن روشن می‎شود که اکثر مطالب انجیل و تورات را مردود دانسته و نسبت تحریف به آن داده از جمله می‎فرماید:, «... یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ...؛ نوشته‎ای با دست خود می‎نویسند سپس می‎گویند: «این، از طرف خداست تا آن را به بهای کمی بفروشند.»[16] و همین طور در تثلیث و پسر خدا بودن «عیسی» و «غدیر» و تفاوت‎های که در قصة آدم ـ علیه السّلام ـ ، ذبح ابراهیم، داستان یعقوب، سلیمان و... بین قرآن و عهدین وجود دارد.[17]

    3. رابطة عرب جاهلی با دانشمندان اهل کتاب محکمتر از رابطة با پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود، بلکه رابطه تنگاتنگ داشتند، و بعد از ظهور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ همه علیه او متحد شدند و برای تحدّی (و مقابله) با قرآن نهایت تلاش را انجام دادند، چرا نتوانستند با همکاری یهود و نصاری همانند قرآن را بیاورند، این نشان می‎دهد که قرآن برگرفته از کتب آسمانی گذشته نیست.

    4. معارف قرآن چنان بلند و با عظمت است که بعد از هزاران سال از نزول تورات و انجیل، بشر آن زمان و تمام زمانها از آوردن آن عاجز است؛ چرا که اسلام دین خاتم[18] و کامل‎ترین دین[19] الهی است و پیامبر آن برترین پیامبران[20] و رسالت آن جهانی است[21]، و تعالیم آن پیشرفته‎ترین تعلیمات[22] و قوانین فرعی آن متناسب‎ترین قوانین با تغییر اوضاع و پیشرفت‎های بشری است.

    آمدن دین برتر و قوانین متکامل‎تر و نسخ شرایع گذشته بدین معنی نیست که بر تمام احکام و قوانین شرایع گذشته و یا مواعظ و حِکَمْ آن خط بطلان کشیده شده است و هیچگونه استفاده از آنها در دین کامل و برتر نشده است بلکه از مطالب مفید و مواعظ مؤثر آن و... در دین برتر به نحو احسن استفاده شده است، لذا برخی احکام مشترک بین ادیان الهی وجود دارد مانند نماز، حرام بودن شراب، و حرام بودن قتل و آدم کشی، تسلیم بودن در مقابل فرمان الهی که اصل و ریشة همة ادیان می‎باشد[23] و همین طور عقیده به ظهور امام زمان (عج) در تمام کتب آسمانی مطرح بوده است، چنان که قرآن می‎فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»[24]، در زبور بعد از (تورات...) نوشتیم که زمین را بندگان صالح به ارث می‎برند و یا در مورد ولایت ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ می‎فرماید: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ الرُسُل...»[25] ای پیامبر (در معراج) از انبیا، بپرس که بر چه چیز مأمور بودند؛ همه گفتند برای تبلیغ و بشارت نبوت و بعثت تو و ولایت امام علی ابن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ[26] و همین طور بشارت به آمدن پیامبران بعدی از جمله پیامبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ[27] و...

    در واقع رابطة ادیان و شرایع از نوع رابطه‎ای است که بین کلاس اول مدرسه ابتدائی با کلاس‎های دانشگاه و فوق تخصص وجود دارد. لذا اختلاف شرایع اختلاف کمال و نقص است به بیان علمی تفاضل درجاتی بین ادیان و شرایع وجود دارد نه تضاد و تنافی[28]، نتیجه این شد که آیة مذکور در بیان ایمان و اعتقاد به کتب ادیان گذشته است نه عمل به آن‎ها،  و همین طور به مسئله وحدت ادیان در توحید و... اشاره دارد، و عدم قدرت مقابله با قرآن از طرف کفار و اهل کتاب نشان از این دارد که قرآن از کتب قبلی گرفته نشده است.

    بی سوادی پیامبر در بین مردم مشهور بوده و قرآن بدان اشاره دارد و در هیچ جای از تاریخ به نوشتن و خواندن پیامبر اشاره ای نشد. علاوه برآن اگر راهب مسیحی مطالب قرآن را به پیامبر آموخت چرا خود ادعای پیامبری نکرد ؟ با مقایسه ی ضمنی بین قرآن و کتاب های آسمانی درمی یابیم معارف و معلومات و عدم اختلاف بین آیات و اعجاز علمی و...قرآن بشری نیست بلکه الهی است و دانشمندان مسیحسی خود اعتراف به کامل بودن قرآن دارند

    "رابرت هیوم" مى گوید:

    متفکرین با انجام مطالعات به این نتیجه ى رسیده اند که آرمان هاى دینى و اخلاقى که در بخشى از قسمت هاى قدیمى تر کتاب، یافت مى شوند، در زمان هاى بعد به وجود آمده و سپس توسط مؤلّفین به عنوان نقل قول هاى قدیمى، وارد کتاب مقدس شده است10.

    در جاى دیگر مى گوید:

    امّا دنیاى مسیحّیت، بر سر این نکته که چه چیزى دقیقاً کتاب مقدّس را تشکیل مى دهد، توافق ندارند. طبق نظر پروتستان ها، این کتاب مقدّس شامل سى و نه کتاب عهد عتیق ]تورات[ که متون قانون دیانت یهود بوده و عمدتاً به زبان عبرى در طول قرون متمادى نوشته شده است، به همراه بیست و هفت کتاب، عهد جدید ]انجیل[، به زبان یونانى، که در قرن اوّلیه کلیساى مسیح، به رشته تحریر در آمد...ترکیب و جمع آورى تمام این نوشته ها، در یک مجلّد پیش از حدود سال 200 میلادى در دست اجرابود. نسخه هایى از مجموعه کتاب مقدّس در سال 325.م و به دستور "کنستانتین" ـ امپراطور وقت ـ تهیه گردید.

    با این که خودشان به تحریف و تبدیل کتاب هایشان اعتراف دارند، چگونه ممکن است قرآن ـ که در حد اعلاى کمال است ـ از چیز ناقص و دست نوشته ى بشر که پر از تناقض و اشتباه است، اقتباس شده باشد؟!

    "ولتر" ـ فیلسوف فرانسوى ـ در این باره مى گوید:

    من یقین دارم اگر قرآن و انجیل را به یک فرد غیر متدیّن ارائه دهند، او حتماً قرآن را برخواهد گزید، چون کتاب محمد(صلى الله علیه وآله)با مبناى عقلى، منطبق است.

    منابع  جهت مطالعه بیشتر:

    1. المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبائی، ج 3، ذیل آیة 19 و 63 آل عمران.

    2. تفسیر نمونه، ‌ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج 1، ص 189 و 204 ـ 210 و ج 6، ص 41 و 364 ـ 379 و ج 16، ص 298 ـ 307.

    3. قرآن و کتابهای آسمانی، هاشمی نژاد، تمام کتاب.

    4. خاتمیّت، علامه مرتضی مطهری.

    «والسّلام»

      

     



    پدر آریوس ::: یکشنبه 86/12/5::: ساعت 12:10 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    من انجیل و تورات را گاه به گاه مطالعه می کنم. شباهت آنها به قرآن عجیب است شاید در کل قصه شبیه نباشد ولی گاه دری یک سری نکات بسیار ظریف شبیه هستند که شباهت همچین نکاتی نمی تواند اتفاقی باشد. مخصوصا در تورات.

    دو نتیجه می توان گرفت:

    1. همه کتاب ها از منبع واحدی به نام خداوند آمده اند

    2. پیامبر ما این کتاب ها را خوانده بود و نسخه معقول تر و پیشرفته تری

     از آنها را ارائه کرد.

    در وهله اول دومین نظر بسیار محتملتر است و با توجه به اینکه که پیامبر با کشیشی در ارتباط بوده قوت می گیرد. می دانم که نظر دوم هم به خود پیامبر گفته شده هم امروز ممکن است کسانی به آن اعتقاد داشته باشند.

    آیا شما می دانید چه دلیل قانع کننده ای برای رد دومین نظر وجود دارد؟

    این که پیامبر بی سواد بوده از نظر من چندان دلیل محکمی نیست. چرا که فهم و شعور به سواد ربطی ندارد و ضمنا پیامبر می توانسته بسیار با هوش و خلاق باشد.

     

    اساساً تمام کتابهای آسمانی، در اصول مسائل دین هماهنگی دارند و هدف واحد، یعنی تربیت و تکامل انسان را تعقیب می‌کنند، اگرچه در مسائل فرعی به مقتضای قانون تکامل تدریجی با هم، تفاوت‌هایی دارند و هر آیین تازه، مرحله بالاتری را می‌پیماید و برنامة جامع‌تری دارد.

    هر شریعتی در زمان خود کامل بوده است و شریعت و دین اسلام به لحاظ دارا بودن محتوای منطبق بر فطرت انسان (روم/30) و نزول در زمان بلوغ عقلی بشر و پیش‌بینی کردن راه کار و روش‌هایی برای مقتضیات زمان، مسائل مستحدثه و.. برای همیشه کامل و جامع خواهد بود (فرقان/1) چون سطح بینش و آگاهی مردم و نیازهای آنها در امت‌ها و اعصار گوناگون مختلف است. انسان‌های هر دوره‌ای نسبت به انسان‌های دوره قبل از خود، از سطح آگاهی و بینش بیشتری برخوردار بوده و ادیان بعدی نیز از حیث پاسخگویی به نیازهای بشری جامعیت بیشتری نسبت به ادیان قبلی خود داشته‌اند، شریعت پیامبر  ـ صلی الله علیه و آله ـ  ویژگی‌هایی دارد که برای همه زمان‌ها مناسب و لازم است.[1]

    ادامه مطلب...

    پدر آریوس ::: یکشنبه 86/12/5::: ساعت 12:9 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    راجع به دین یهود و مسیحیت و دیدگاه پیروان آنان نسبت به دین اسلام توضیح بدهید.

     یهودیان بر این باورند که شریعت یکی است و ابتدا و انتهای آن با حضرت موسی است. قبل از موسی شریعت و دینی نبود. آنچه بوده، حدود عقلی و احکام مصلحتی بوده است.

    پس از موسی نیز شریعت و احکام دیگری نبوده و نخواهد بود زیرا نسخ احکام الهی جائز نیست. یهود مدّعی است که موسی گفته است: آیین من هرگز منسوخ نخواهد شد.

    در این باره یهودیان سه دیدگاه دارند:

     گروهی بر آنند که نسخ در شرایع عقلاً جایز نیست.

    گروهی می گویند: عقلاً جائز است ولی شرع آن را منع کرده، موسی گفته است که دین من منسوخ نخواهد شد.

    گروه سوم می گویند: نسخ شریعت عقلاً‍ و شرعاً جائز نیست.

    یهودیان در پی آوارگی و سرگردانی چهل ساله در صحرای سینا (در زمان حضرت موسی) به انحطاط اخلاقی عجیبی دچار شدند. از این رو رهبران مذهبی یهود به وضع احکام جزائی سختی پناه بردند. فقر مطلق یهودیان روحیه ی درندگی و آدم کشی در آنان را تقویت کرد. آنان برای توجیه وضع روحی خود خداوند (یهوه) را خدایی خونخوار و بی رحم معرفی می کردند. آنان در نهایت بی رحمی و قساوت حتّی حیوانات و نباتات را نابود می کردند. یهودیان با پاکی و طهارت و نظافت بیگانه بودند و به انواع بیماری ها مبتلا می شدند. قوم یهود مردمی خود خواه اند. آنان خود را "قوم برگزیده ی خدا" می دانند و آن را به سلیمان نسبت می دهند. در دین یهود اعدام در اشکال مختلف به عنوان دستور دینی اجرا می شود؛ ازدواج عامل جدایی زن از خانواده است؛ ربودن دختران نوعی ازدواج محسوب می شود؛ اصل ازدواج بر مبنای خرید دختر است که قیمت او به عنوان مهریه پرداخت می شود؛ میان یهود ازدواج با خویشاوند صورت می گیرد و ازدواج با بیگانه ممنوع است، دخترهایی که شوهر کرده اند از پدر ارث نمی برند. عبادات یهود در قربانی و خواندن دعاهایی است که در کنیسه می خوانند. آنان در نماز فصلی از زبور داود را می خوانند و روزی سه بار نماز می خوانند و در ایام مختلف سال روزه می گیرند.[17]

    کتاب یهود، تورات است که مشتمل بر پنج سِفْر است:

    1_ سفر پیدایش.

    2_ سفر خروج.

    3_ سفر لاویان.

    4_ سفر اعداد.

    5- سفر تثنیبه.

    این ها را تورات می نامند و معتقدند که بر حضرت موسی وحی شده است. فرقه های یهود هر کدام تورات ویژه ی خود را دارند مانند تورات سامری و تورات عبری.

    بیشتر یهودیان تورات عبری را معتبر می دانند و معتقدند که همان توراتی است که در طور سینا بر حضرت موسی نازل شد. محققان معتقدند که هر یک از اسفار تورات قرن ها با هم فاصله دارند و قرن ها پس از رحلت حضرت موسی تدوین شده و به صورت امروز در آمده اند. محققان یهودی اعتراف دارند که تورات اصلی در فتنه ها و جنگ های اولیّه از بین رفته است و بعد بر اساس محفوظات خود این تورات ها را نوشتند.[18]

    یهود همواره با پیامبران بنی اسرائیل در ستیز بودند و در اثر اختلاف دچار تفرقه و پراکندگی در نقاط دنیا گردیدند ولی عناصر ماجراجو و فتنه گر این قوم، حزب سیاسی صهیون را بنیاد نهادند. صهیون نام کوهی است در اورشلیم، و به عبارتی تپه ای است که در تورات از آن به شهر داوود یاد شده است. استعمار جهانی به این قوم فرصت داد تا نیّت شوم و پلید خود را در قالب این حزب شیطانی تحقق بخشند. انگلیس استعمارگر فلسطین را به عنوان کشور پیشنهادی و موعود یهود مطرح کرد، در نتیجه هسته ی مرکزی این حزب در صهیون تشکیل شد و در سال 1917 وزیر خارجه ی انگلیس "لردبالفور" تأسیس دولت یهودی را بلامانع دانست.

    پس از شکست عثمانی در 1923 دولت انگلیس با اعلامیه ی معروف به "بالفور" تأسیس دولت یهودی را اعلام کرد. بعد از جنگ جهانی دوم یهودیان پراکنده را جمع آوری کردند و اسرائیل را تشکیل دادند. اکثر یهودیان مؤمن با این حزب شیطانی مخالف بوده و هستند و آن را مخالف با شریعت موسی می دانند.[19]

    مسیحیت:

    حضرت عیسی(ع) در اناجیل موجود، خود را این گونه معرفی کرده است: "نجات دهنده ی انسان ها، باب نجات، شبانی دلسوز و نماینده ی خدا در زمین".

    مادر عیسی، مریم است. عیسی بدون پدر متولد شد. پدر خوانده ی او یوسف نجار بود. زادگاه عیسی روستای جلیل یا ناصره بود. خویشان او از هر جهت مقررات و آداب رایج آیین یهود را رعایت می کردند. عیسی با پسر عمویش حضرت یحیی در کرانه ی رود اردن تبلیغ دین الهی می کردند. یحیی را دستگیر و زندانی کردند. تبلیغات عیسی بین مردم بسیار مؤثر واقع شد و دور او را گرفتند. علمای مذهبی یهود دقیقاً می دانستند که او مسیح موعود تورات و کتب آسمانی یهود است.

    در آغاز دعوت عیسی سخن از یکتایی پروردگار بود که به نام پدر توانا و آفریدگار آسمان و زمین خوانده می شد ولی بعد عیسی را پسر خدا دانستند.

    اغلب مراسم و اعمال مذهبی مسیحیت در ادیان و مذاهب سابق مرسوم بود. تراشیدن فرق سر و ملبس بوده به قبا که کشیشان مسیحی می پوشند. عیسویان پس از به صلیب کشیده شدن عیسی (البته به پندار خود) معتقد شدند که عیسی روزی به زمین باز خواهد گشت.

    حضرت عیسی ابتدا تورات را تبلیغ می کرد و احکام یهود را بیان می کرد ولی به خاطر تحریف تورات با یهود و مذهب یهود مخالفت کرد و تعالیم جدیدی که بیشتر جنبه ی اخلاقی داشت مطرح کرد و شریعت موسی را کافی ندانست.

    اصول شریعت عیسی تغایر روشنی با اصول یهودیت دارد. او هیکل سلیمان را قبول نداشت و آن را به رسمیت نمی شناخت. یهود کار در روز شنبه را حرام می دانستند ولی عیسی روز یک شنبه را محترم می شمرد. حضرت عیسی بعد از این که به هیکل مقدس اهانت کرد،‌ یهود از او نزد حاکم رومی فلسطین شکایت کردند،‌ در نتیجه او را دستگیر و زندان نمودند و به عقیده ی خودشان او را اعدام کردند. مسیحیت دارای سه فرقه ی بزرگ کاتولیک،‌ ارتدوکس و پروتستان است که در بین آن ها فرقه های کوچکی نیز وجود دارد.[20]

    [17] عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 2، ص 618 به بعد.

    [18] همان، ص 698 به بعد.

    [19] همان، ص 686.

    [20] عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ‌ج2، ص 700 به بعد.

    poparyus@gmail.com

    http://kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: شنبه 86/12/4::: ساعت 10:38 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    Get to know the basics of Islam

     

    Islam consists of Usool-e-Deen (Roots of Faith)

    which are 5 in number:

     

     

    Tawheed = Monotheism

    Adil = Justice

    Nabuwwat = Prophethood

    Imamate = Viceregency

    Qayamaat = Resurrection

     

    Tawheed:

    In the Holy Quran (112) we read:

    Say: He is Allah(swt) the One

    Allah(swt) the Needless

    He begets not, nor is He begotten

    And there are none comparable to Him.

     

    Belief in Allah(swt) and in His absolute perfection is the source of Islam.

    Allah(swt) was not and cannot have been created Himself, and He created all other things without any model to base His creation on.

    Allah(swt) always was, always has been and always will be. All else will perish and die whilst Allah(swt) cannot ever die.

    Everything is perfectly formed and shaped by Allah(swt) with perfect wisdom, and without any raw materials He created out of nothing as only He can.

    Allah(swt) does not have a body and is a being that can never be seen.

    To put any kind of limit on Allah(swt) is to think incorrectly of Him.

    A Section from Sermon 1 of Nahjul Balagha:

    Praise is due to Allah (swt) whose worth cannot be described by speakers, whose bounties cannot be counted by calculators and whose claim (to obedience) cannot be satisfied by those who attempt to do so, whom the height of intellectual courage cannot appreciate, and the divings of understanding cannot reach; He for whose deion no limit has been laid down, no eulogy exists, no time is ordained and no duration is fixed. He brought forth creation through His Omnipotence, dispersed winds through His Compassion, and made firm the shaking earth with rocks.

    The foremost in religion is the acknowledgement of Him, the perfection of acknowledging Him is to testify Him, the perfection of testifying Him is to believe in His Oneness, the perfection of believing in His Oneness is to regard Him Pure, and the perfection of His purity is to deny Him attributes, because every attribute is a proof that it is different from that to which it is attributed and everything to which something is attributed is different from the attribute. Thus whoever attaches attributes to Allah recognises His like, and who recognises His like regards Him two; and who regards Him two recognises parts for Him; and who recognises parts for Him mistook Him; and who mistook Him pointed at Him; and who pointed at Him admitted limitations for Him; and who admitted limitations for Him numbered Him.

    Whoever said in what is He, held that He is contained; and whoever said on what is He held He is not on something else. He is a Being but not through phenomenon of coming into being. He exists but not from non-existence. He is with everything but not in physical nearness. He is different from everything but not in physical separation. He acts but without connotation of movements and instruments. He sees even when there is none to be looked at from among His creation. He is only One, such that there is none with whom He may keep company or whom He may miss in his absence.(1)

     

        http://www.convertstoislam.com.(1)-

     

    poparyus@gmail.com

    http://www.masjed.kelisa.com

     



    پدر آریوس ::: جمعه 86/12/3::: ساعت 9:20 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    چرا یهودیان این همه با اسلام دشمنی دارند در حالی که با سایر ادیان این گونه

    دشمنی نمی ورزند؟

    یهود نه تنها با اسلام سر ستیز دارد بلکه با هر دینی که با آنان همراه و همگام نباشد مخالف است و برای تأمین منافع خود با ادیان دیگر مخالفت می کنند.

    یهودیان بر اساس تعالیم دینی خود مدعی برتری نژادی هستند و تصور می کنند "بنی اسرائیل" ملّت نمونه است. این طرز فکر با این که مخالف با شخصیّت ملت های دیگر است سبب بی ارزش دانستن دیگران و در نتیجه در صدد حکمرانی بر دیگران می شود. نژاد پرستی در ادوار مختلف از ویژگی های یهود بود، خداوند به آنان اعلام خطر می کند که از جهنم و عذاب الهی بترسید.

    یهود نه تنها با پیامبر اسلام به مبارزه برخاستند بلکه با پیامبران قبلی نیز مخالفت می کردند. آنان خود را فرزندان و از دوستان خدا می دانند و از مخالفان سر سخت حضرت عیسی(ع) بودند.

    یهود، پیامبر و مسلمانان را بسیار اذیّت کردند. آیاتی وجود دارد که مفاسد یهود را بیان نموده است و در هر کجای قرآن که بحث از بنی اسرائیل می شود آنان را مذمّت می کند.

    در سورة مائده می فرماید: "آنان که از بنی اسرائیل کفر ورزیدند سزاوار لعن پروردگار شدند و این موضوعی بود که بر زبان داوود و عیسی بن مریم جاری شد. این نتیجة نافرمانی آن ها بود در حالی که ایشان مردمی متجاوز بودند".[32]

    یهود سعی دارد به وسیلة‌ از بین بردن فضائل اخلاقی و گسترش فساد بین جوامع اسلامی بر ملت های مسلمان حاکم شود، حتی حیتلر می گوید: "وضع یهود این است که می خواهد با پاشیدن بذر های فساد و گسترش فیلم های زنندة سینمایی در آلمان، نسل جوان را به ناپاکی و فساد بکشاند تا بتواند کاخ عظیم دولت آلمان را ویران سازد".[33]

    قرآن دربارة یهود فرمود:‌ "یهود در زمین برای فساد و تباهی تلاش می کند و خدا مردمان مفسد و خرابکار را دوست نمی دارد".[34]

    امروز نیز صهیونیزم در جهان از هیچ گونه فساد و تباهی و زشتی پرهیز ندارد و در هر کجا قدم می نهد برای تسلط خود آن جا را به انواع زشتی ها آلوده می سازد و از روزنامه نگارانی که دست نشاندة خودشان هستند حمایت و کمک می کنند.

    یکی دیگر از کارهای یهود برای تسلط بر جهان، جنگ افروزی و تفرقه اندازی بین ملت ها و مذهب ها است. یهود امروز برای پیشرفت خود بین دولت های عرب ایجاد دشمنی و مخالفت کرده تا در سایة ‌جنگ و برادر کشی مشغول شدند و در هر کجا که کشمکش مذهبی احساس کند آن را مبدل به جنگ داغ ساخته و تخم های نفاق و دشمنی می پاشد.

    از دیدگاه قرآن بنی اسرائیل و یهود دارای قساوت و سنگ دلی بودند: "پس از این دلهایتان چون سنگ سخت یا سخت تر شد".

    امام حسین(ع) خطاب به عبدالله بن عمر فرمود: "سر بریدة یحیی بن زکریا را نزد فاجری از بنی اسرائیل هدیه بردند و بنی اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع آفتاب هفتاد پیامبر را کشتند، سپس در بازار نشستند و به خرید و فروش پرداختند، مثل این که واقعه ای رخ نداده است".[35]

    قرآن دربارة رفتار یهودیانی که با کفّار مکّه همدست شدند می فرماید: "آیا به ملّتی نمی نگری که از کتاب خود بهره مند بودند ولی به جبت و طاغوت (بت و سحر) ایمان آوردند و به آن هایی که کافر بودند گفتند: این ها از مسلمانان هدایت یافته ترند؟".[36]

    در تاریخ اسلام کشمکش های مسلحانه بین مسلمانان و یهود فراوان است. جنگ ها و درگیری های خیبر، بنی قینقاع و بنی قریظه از این قبیل است. دشمنی یهود با مسلمانان از دشمنی مسیحیان بیشتر بوده است. در سورة مائده آمده است:‌ "مسلّماً دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت".[37]

    دشمنی یهود مخصوصاً صهیونیزم با مسلمانان ادامه دارد و جنایات آنان بر مسلمانان مخصوصاً فلسطین پوشیده نیست.

    [32] مائده‌ (6) آیة 77.

    [33] عبدالفتاح طباره، چهرة‌ یهود در قرآن، ص 114.

    [34] مائده (6) آیة‌64.

    [35] موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 325.

    [36] نساء(4) آیة 51.

    [37] مائده (6) آیة‌82.

    poparyus@gmail.com

    http://kelisa-masjed.blogfa.com

     



    پدر آریوس ::: یکشنبه 86/11/28::: ساعت 12:15 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

    ضمن عرض سلام ادب و احترام

    با توجه به اینکه مدت مدیدی است وب لاگ مسجد و کلیسا دچار فیلترینگ گردیده و مشکل آن تا کنون بر طرف نشده است، دوستان عزیز می توانند، مطالب وبلاگ را از آدرس های زیر نیز مشاهده فرمایند.

     

    وبلاگ گفتگوهای مسلمانان و مسیحیان :www.islam-masih.blogfa.com

     

    وبلاگ مسجد و کلیسا: www.kelisavamasjed.parsiblog.com

     

    وبلاگ مسجد و کلیسا: www.masjed-kelisa.blogfa.com

     

    متشکرم



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/11/23::: ساعت 5:24 عصر

    اگر اسلام دین سعادت است پس چرا وضع مسلمین و جوامع اسلامی نابسامان است؟

     

    قرآن کتاب آسمانی ماست و لازم است تا همه مسلمانان، آن را دستور زندگی قرار دهند. پیامبر اسلام برای تبلیغ قرآن، بسیار زحمت کشید و رنج‏ها متحمّل شد. نکته قابل توجّه این که پیامبر به علّت اینکه، قرآن برای همیشه در زندگی انسان‏ها پیاده شود، هنوز از دنیا رحلت نکرده بود که امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب«علیه السلام» را از طرف خدا، در غدیر خم جانشین خویش معرّفی کرد زیرا او تنها کسی بود که علم قرآن به طور کامل نزد او بود(طبق احادیثی که علمای شیعه و اهل سنّت هر دو ذکر کرده‏اند که پیامبر فرمود: «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم و علی دروازه آن است» یعنی تنها از راه دانش علی«علیه السلام» می‏توان به علم پیامبر«صلی الله علیه وآله» رسید.

     امّا متأسّفانه، امّت پس از رحلت پیامبر از راهی که برای آنان مقرّر شده بود و همانا صراط مستقیم بود، خارج گشتند خاندان پیامبرشان را خانه‏نشین کردند. اگر امّت اسلام بخواهد به سعادت و رستگاری واقعی برسد، باید به اسلام واقعی که مبین آن پیامبر و خاندان گرامی وی می‏باشند، برگردد؛ و با ایمان به امامت و رهبری آنان، اسلام را در جهان پیاده کند.

     البته باید توجّه داشت که در نگاه اسلامی و بینش دینی، انسان و کمال انسان در رشد معنوی انسان مورد نظر است و این هدف جامعه اسلامی و حکومت اسلامی است. حکومت اسلامی حکومتی است که مردم بر اساس آگاهی و شناخت و ایمان و محبّت خودشان، اقامه قسط می‏کنند و پایه‏های رفیع انسانیّت و ایثار بنا می‏نهند. اگر مشکلی در جامعه اسلامی است این است که هدف‏ها از دست رفته و مقام و منزلت انسان که باید در پرتو جامعه دینی رشد پیدا کند، نادیده گرفته شده است و هدف در ایجاد حکومت یا جامعه، تنها رفاه و عدالت نیست. زیرا نظام اسلامی، نظامی است که زمینه‏های تربیتی انسان‏ها را برای معادی که در پیش دارد، تربیت می‏کند و طبیعی است که تنزّل مقام انسانیّت فقط در حدّ یک زندگی خوب و مرفّه، تنزّل ضدّ دین است زیرا دین رفاه و عدالت را در پرتو رشد و کمال انسان می‏خواهد، کمالی که فقط در جامعه دینی امکان پرورش آن وجود دارد. و تمام این مصیبت‏ها به خاطر از دست رفتن هدف نظام اسلامی بود که بعد از رحلت پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» اتّفاق افتاد و مردم از تربیت اهل بیت«علیهم السلام» دور شدند و مسیر هدایت عوض شد. که ان شاءاللَّه با ظهور حضرت حجّت«علیه السلام» دین واقعی و نظام و حکومت جهانی برپا می‏شود و در آن جامعه، انسان‏ها شاهد پرورش استعدادهایی خواهند بود. که البتّه باید از هم اکنون، زمینه‏ها را فراهم کرد که این وظیفه شیعیان است.

    poparyus@gmail.com

    http://kelisa-masjed.blogfa.com



    پدر آریوس ::: سه شنبه 86/11/23::: ساعت 5:24 عصر
    نظرات دیگران: نظر

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 52
    بازدید دیروز: 47
    کل بازدید :369755

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    سؤالات شما در مورد اسلام - مسجد و کلیسا - mosque&church
    پدر آریوس
    این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    سؤالات شما در مورد اسلام - مسجد و کلیسا - mosque&church

    >>> لوگوی دوستان<<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©